اقتصادمقاومتی شامل چه قلمروهایی میشود و در روابط اجتماعی و انسانی چه تأثیراتی میگذارد؟ آیا نگاه ما به اقتصاد مقاومتی باید اقتضایی باشد؛ که دورهی خاص خودش را دارد؟ آیا برای کشور ما که نفت بر اقتصادش سیطره دارد، کارایی دارد؟ دکتر «مهدی زریباف» در گفتوگوی اختصاصی با «برهان» به این سؤالات پاسخ میدهند.
آیا تاکنون دربارهی «مختصات یک اقتصاد مقاومتی»، بررسی کارشناسی صورت گرفته است؟ واقعیت این است، اگر چه این روزها اغلب مسئولان در رسانهی ما از واژه و ادبیات اقتصاد مقاومتی بهعنوان تنها راهکار خروجِ اقتصاد ایران از چالشهای اخیر، نام میبرند اما متأسفانه هیچ دستورالعمل واقعی از اقتصاد مقاومتی توسط مراکز مطالعاتیـپژوهشی و حتی دستگاههای دولتی و غیردولتی ارائه نشده است! حال سؤال این است که مختصات اقتصاد مقاومتی چیست؟ چه دستگاههایی وظیفهی طراحی، تدوین و اجرای آن را دارند
«دکتر مهدی زریباف» رئیس مرکز مطالعات و مبانی مدلهای اقتصادی در گفتگو با پایگاه تحلیلی تبیینی برهان به بررسی این موضوعات میپردازد.
به نظر شما منظور از اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری فرمودهاند چیست؟ به عبارت دیگر ماهیت اقتصاد مقاومتی چیست و چه سؤالهایی در این رابطه مطرح است؟
برای پاسخگویی به این سؤال ابتدا باید تصوری از اقتصاد داشته باشیم که منظور ما از اقتصاد چیست و دوم تصوری از مفهوم مقاومت؛ در نهایت از ترکیب این 2 میتوانیم تصویر سومی ارائه کرده و راجع به آن بحث کنیم.
موضوع بعدی این است که چرا این مسئله هماکنون در جامعهی ما مطرح شده است و نسبت این مفهوم و عبارت با اقتصاد اسلامی یا با عبارتهای نظیر اقتصاد عدالتی و اقتصاد جهادی و عبارتهای مختلف دیگر چیست؟ آیا اینها مغایر یکدیگرند یا متابع و مکمل یکدیگر میباشند؟
بحث بعدی اینکه اقتصاد مقاومتی شامل چه قلمروهایی میشود و در روابط اجتماعی و انسانی چه تأثیراتی میگذارد؟ آیا نگاه ما به اقتصاد مقاومتی باید اقتضایی باشد؛ که دورهی خاص خودش را دارد یا دائمی؟ و مناسب با ساختارهای چه کشورهایی است؟ آیا برای کشور ما که نفت بر اقتصادش سیطره دارد، کارایی دارد؟
وقتی بحث از اقتصاد مقاومتی میکنیم، تصور ما از اقتصاد، نوعی از اقتصاد اسلامی است؛ یعنی اقتصادی که ریشه در جهانبینی توحیدی دارد و مقولههای مادی، معیشت و معنویت را در یک تفسیر و یک الگوی خاص دنبال میکند. به طور حتم این الگو نه الگوی سوسیالیستی و نه الگوی سرمایهداری است.
آنچه که از روایات و آیات ما استنتاج میشود، این است که اقتصاد در مفهوم اندیشهی اسلامی یک مفهوم و یک مقولهی توازنی هم در مقولهی مادی و هم در مقولهی معیشت است. در تفکر اسلامی هر تلاشی برای ایجاد توازن در معیشت، امری اقتصادی محسوب میشود. این توازن، قلمروهای مختلفی دارد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که مبادله در آن وجود دارد و در این مبادله، هزینه، منافع و درآمد وجود دارد.
از این رو در تفکر اسلامی اقتصاد برابر است با: توازن در زندگی و معیشت. اقتصاد از این حیث، نوعی بینیازی است؛ یعنی بایستی به کمک توازنها نیازها را رفع کنیم.
این تصوری است که بنده از اقتصاد در مفهوم اسلامی آن میشناسم که ریشههایش در جهانبینی الهی، فطری و توحیدی است و اما در مورد مقاومت اولین مفهومی که قابل برداشت است این است که ما در جهانی زندگی میکنیم که در عرصههای مختلف دشمن وجود دارد که یکی از آن عرصهها، فعالیت اقتصادی است. به عبارت دیگر در یک میدان رقابتی، تعاملی و تخاصمی قرار داریم که باید جهت نیل به اهداف این فضا را مدیریت کنیم؛ از این رو وقتی میگوییم «اقتصاد مقاومتی» یعنی اینکه ما میخواهیم از حیثیت و هویت خودمان در مقابل دشمن یا رقیب دفاع کنیم و هر الزامی را که این مقاومت و دفاع نیاز دارد، بایستی وارد برنامهریزی و استراتژیهای اقتصادی خود کنیم؛ این معنای اقتصاد مقاومتی است.
در چنین فضایی قاعدتاً هم دشمن بیرونی وجود دارد و هم دشمن داخلی و از طرف دیگر امکانات بیرونی و داخلی نیز فراهم است. سؤال اینجاست که چگونه باید این دو را در کنار هم قرار داد تا حیثیت، هویت، معیشیت و زندگی اقتصادی را تأمین کرد؟ این را اقتصاد مقاومتی نام مینهیم؛ یعنی اقتصادی که این نوع مؤلفهها را به خوبی میفهمد و جامعه را بر اساس آن مدیریت میکند. اقتصاد مقاومتی بیگانه با اقتصاد اسلامی نیست؛ بلکه میتوان گفت که یک نوع مکمل اقتضایی آن است که به ضرورت زمان فعلی ما باز میگردد که در شرایط فعلی تحریم، ضرورت آن دو چندان است.
با توجه به اینکه اوج تخاصم اقتصادی غرب ضد ایران در تحریمها تبلور یافته است، به نظر شما آیا با لغو تحریمها، لزوم اتخاذ راهبرد اقتصاد مقاومتی از بین میرود؟